به گزارش مشرق، جدالهای قلمی و زبانی عوامل برنامه «هفت» با کمال تبریزی و طرفدارانش ادامه داد.
جمعه این هفته، مسعود فراستی در برنامه «هفت» کمال تبریزی سازنده فیلم تازه اکران شده «دونده زمین» را به شدت مورد حمله قرار داد و او را به «دیاثت هنری» متهم کرد.
کمال تبریزی چند روزی سکوت کرد و از دیروز به کباره برآشفت. اعلام کرد که سریال نیمهکارهاش برای تلویزیون را در اعتراض به برنامه «هفت» تعطیل کرد. در برنامه اینترنتی جیرانی هم شرکت کرد و طبق آنچه از تیزر فیلم معرفی شدهاست فراستی را شعبان بیمخی اعلام کرد که باید به روانکاوی برود.
اما این پایان نزاعها نبود. شب گذشته پیش بهروز افخمی، نامهای به کمال تبریزی نوشت.
مجری ، تهیهکننده و سردبیر برنامه «هفت» در متن کامل این نامه با تیتر "دهان ما را بستی، با باقی ملت چه می کنی؟" که در اختیار ایسنا گذاشته،خطاب به کمال تبریزی نوشته است:
"حضرت کمال خان تبریزی سلام!
"شنیده ام عزم سفر کردهای
هوای دلدار دگر کردهای
عشقِ مرا ز سر به در کردهای
تو رو به خدا اگه میشه تنها نرو!"
فرمودهای که سریال «سرزمین کهن» را نیمه کاره وِل میکنی مگر اینکه برنامه «هفت» تعطیل شود و ما را از تلویزیون اخراج کنند. چرا عزیزم؟ مگر ما چه کردهایم که می خواهی به هر قیمت که باشد خفقان بگیریم؟ تو اگر رئیس جمهور میشدی چه بلایی سرمان میآوردی؟ لابد دستور صادر می کردی که ما را بگیرند و به زندان بیندازند و اگر رئیس قوه قضاییه میگفت نمی توانی چنین دستوری بدهی و قانون اجازه نمیدهد، کار مملکت را ول می کردی و قهر می کردی و توی خانه بست مینشستی.
عزیز دلم مملکت قانون دارد. اگر خیال میکنی ما جرمی مرتکب شدهایم، باید از طریق صحیح شکایت کنی. نه اینکه سریالی را گرو بگیری که سالهاست حتما میلیون ها نفر منتظرند تا به تماشای آن بنشینند.
از تعطیل کردن برنامه «هفت» میخواهی به کجا برسی؟ به فرض که دهان ما را بستی، با بقیه ملت که برای خودشان حق حیات و حرف زدن و اظهارنظر قائلاند چه می کنی؟ واقعا خیال میکنی می توانی همه را ساکت کنی یا وادار کنی دربارۀ فیلمهایت آن طور حرف بزنند که خودت میپسندی؟ چرا آنقدر لیبرال شدهای عزیزم؟ چرا اصلا تحمل نقد، مخالفت و پرخاش و جدل را نداری؟
مگر از پشت کوه آمدهای و خبر نداشتی که وقتی آدم فیلم میسازد باید منتظر نقد و نظر کوبنده و بیرحمانه هم باشد. چرا اینطوری شدهای رفیق قدیمی؟
اینها که گفتم برای خودت بود. وگرنه مرا خوب میشناسی و می دانی که هیچ بدم نمی آید یکی پیدا شود و پریزم را از برق بکشد.
والسلام
بهروز افخمی»